Web Analytics Made Easy - Statcounter

سرلشکر رحیم صفوی می‌گوید: در عملیات شکست حصر آبادان با دانشجوی رزمنده‌ای آشنا شدم که تحصیل در رشته مهندسی را در یکی از دانشگاه‌های امریکا رها کرده و مستقیم به جبهه آمده بود. ۰۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۴:۴۵ فرهنگی فرهنگ حماسه و مقاومت نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حصر آبادان از هشتم آبان سال 1359 تا 5 مهرماه سال 1360 به طول انجامید که این امر از اهمیت ویژه‌ای در استراتژی نظامی دو طرف برخوردار بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هنگامی که آبادان در محاصره دشمن قرار گرفت؛ حضرت امام خمینی(ره) خطاب به نیروهای مسلح فرمودند که: «حصر آبادان باید شکسته شود» در پی دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ یکی از 4 عملیات بزرگ و برجسته تاریخ دفاع مقدس به نام عملیات «ثامن الائمه» رقم خورد که از آن به عنوان یک نقطه عطف در راهبرد جنگ یاد می‌شود.

سردار رحیم صفوی ششمین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از سال 1376 تا سال 1386 مسئولیت فرماندهی سپاه را برعهده داشت. او که یکی از فرماندهان هشت سال دوران دفاع مقدس است، هم اکنون دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا است. رحیم صفوی طراح عملیات «ثامن‌الائمه» یا همان شکست حصر آبادان بود. او درباره این عملیات معتقد است:«در سیستم‌ فرماندهی‌ سنتی‌ که‌ مسئولیت‌ جنگ‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ و در رأس‌ آن‌ها بنی‌صدر و گروه‌ نظامیانی‌ تحت‌ تأثیر او بودند، امکان‌ حرکت‌ و میدان‌ دادن‌ به‌ نیروهای‌ مردمی‌ و بسیجی‌ امری‌ غیرمحتمل‌ بود و باید طرح‌ریزی‌ عملیاتی‌ خارج‌ از آن‌ سیستم‌ و با توجه‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ امام‌ و روحیه‌‌ انقلابی‌ و شهادت‌طلبی‌، انجام‌ می‌گرفت.»

در پنجم مهر ماه 1360 شکست حصر آبادان محقق شد.

بر اساس خاطرات "سردار رحیم صفوی" طبق آخرین هماهنگی، نیروهای عمل کننده در هر محور به این صورت مشخص شد:

الف) محور دارخوین: 1- سپاه با شش گردان و یک دسته زرهی 2- تیپ 3 از لشکر 77 با دو گردان پیاده و یک گردان تانک.

ب) محور فیاضیه: 1- سپاه با شش گردان پیاده 2- تیپ 2 از لشکر 77 با سه گردان پیاده و یک گردان زرهی.

ج) محور ایستگاه هفت و دوازده: 1- سپاه با پنج گردان پیاده و یک گردان احتیاط 2- تیپ1 از لشکر 77 با دو گردان پیاده، یک گردان تانک و یک گروهان سوار زرهی.

د) محور جاده ماهشهر-آبادان: 1- سپاه با یک گردان پیاده 2- ژاندارمری با یک گردان پیاده.

شکست حصر آبادان که مرهون همکاری نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود باعث شد تا امام(ره) نیز از این همکاری و هماهنگی تمجید کنند. ایشان در همان روز 5 مهر در پیامی خطاب به فرماندهان ارتش و سپاه، "تیمسار سرتیپ فلاحی، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد، و محسن رضایی" فرمودند: «تلگراف شما در خصوص فتح بزرگ که خداوند تعالی نصیب ارتش، نیروی هوایی و هوانیروز، سپاه پاسداران، بسیج، ژاندارمری، فداییان اسلام، و سایر نیروهای مردمی فرموده و محاصره آبادان به طور کامل شکسته شده است واصل گردید. اینجانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهیان نیرومند تبریک می‌گویم.

سردار رحیم صفوی در روایتی که در دفتر اول مجموعه خاطرات شب‌های خاطره به‌کوشش مجتبی عابدینی آمده است به نقل بخشی از خاطرات خود در شکست حصر آبادان با عنوان «رمز عبور» می‌پردازد. او خاطره خود را اینگونه روایت می‌کند:

در روزهای شکننده و غم‌آلود آغاز جنگ تحمیلی، من مسئول عملیات در کردستان بودم. با عده‌ای در حدود 300 نفر به اهواز رفتیم. به شهری که خالی از سکنه بود و زیر آماج گلوله‌های توپ و خمپاره، شبیه شهر ارواح شده بود. جبهه سر و سامانی نداشت و نیروهای دشمن متجاوز پشت دروازه‌های شهر انتظار می‌کشیدند. تنها نقطه‌ای که می‌توانست ما را دلگرم کند، ستادی بود که در آن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، شهید چمران و عده‌ای از فرماندهان ارتش و سپاه بودند و تصمیم داشتند به عنوان تنها راه‌ چاره، خندقی در اطراف شهر ایجاد کنند تا تانک‌های عراقی نتوانند دیواره دفاعی شهر را درهم بکوبند. با آنکه به فرمان امام راحل سیل رهروان مکتب حق به سوی جبهه سرازیر شده بود، اما بنی‌صدر که اعتقادی به حرکت دلاورانه مردم نداشت، از تحویل سلاح و مهمات به نیروی حزب‌الله خودداری می‌کرد و می‌گفت: «شما اصلاً نمی‌فهمید جنگ یعنی چه؟! و امام هم نباید مردم را جلوی گلوله عراقی‌ها بفرستد. راه عاقلانه سازش سیاسی با صدام است.»

ما دل‌مان به امام خوش بود و فرمان‌های ایشان که به ما روحیه می‌داد. امام(ره) گفته بودند که: «چنان سیلی به گوش صدام بزنیم که دیگر از جایش بلند نشود.» و مردم لبیک گفته و در پایگاه منتظران شهادت آموزش دیده و سازماندهی می‌‌شدند و به جبهه می‌رفتند. چیزی نگذشت که با خلع بنی‌صدر، نیروهای حزب‌الله جان دوباره‌ای گرفتند و پیروزی‌های درخشانی کسب کردند. امام (ره) فرموده بودند که: «امروز دفاع مثل نماز واجب است.» و مردم با توکل به خدا سنگرها را یکی پس از دیگری تصاحب می‌کردند. خدا پشتوانه محکم ملت ما بود و من در همه عملیات نصرت خدا را به چشم می‌دیدم.

آن روزها به‌گونه‌ای در رنج و فشار بودیم که نفرات همراه ما نیز مجبور بودند در شبانه روز فقط یک وعده غذا بخورند. بی‌سلاح و کم تجربه بودیم. تاکتیک دشمن را نمی‌شناختیم، اما مصمم بودیم حمله چریکی را از کنار کارون تا سلیمانیه سازماندهی کنیم. به‌زودی طرح شکل گرفت و به اجرا درآمد. با همین افراد اولین خط دفاعی جبهه «خط پدافندی شیر» را در مهرماه 1359 تشکیل دادیم. شهید «مهندس طرحچی» برای ما از کنار کارون تا جاده اهواز خاکریزی ساخت که از پشت آن با یک نیروی 320 نفره، چهار کیلومتر پیش روی کردیم. دشمن 12 شبانه روز پاتک کرد، اما نتوانست این خط پدافندی را درهم بشکند.

در عملیات شکست حصر آبادان با دانشجوی رزمنده‌ای آشنا شدم که تحصیل در رشته مهندسی را در یکی از دانشگاه‌های امریکا رها کرده و مستقیم به جبهه آمده بود. او عاشق «شهید بهشتی» بود و پس از انفجار در دفتر حزب جمهوری، همیشه بغض در گلو داشت. می‌گفت: «آرزویم این است که شهید بشوم و بدنم چون بهشتی بسوزد.» این دانشجو در یک عملیات به شهادت رسید. پیکر او را در هواپیمایی گذاشتیم که شهیدان: «جهان آرا»، «کلاهدوز» و «سرتیپ فکوری» در آن قرار داشتند. هواپیما در نزدیکی تهران سقوط کرد و جنازه این شهید در آتش سوخت. خداوند این‌گونه مؤمنین را به آرزوی‌شان می‌رساند.

نیروهای ما به تدریج تقویت می‌شدند. بعد از فتح آبادان ما سه گردان داشتیم و برای فتح بستان سه تیپ مستقل تشکیل دادیم. گردان‌ها که پیش از این نیروهای کمتری در اختیار داشتند و با شهدا و زخمی‌های کمتری رو به رو بودند، در تیپ خود با تعداد بیشتری شهید و مجروح رو به رو شدند. آن‌ها که خود را مسئول می‌دانستند استعفا دادند و خواستند در مسئولیت پایین‌تری انجام وظیفه کنند.

5 روز اول جنگ تحمیلی چه اتفاقات سرنوشت‌سازی روی داد؟بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ارتش چگونه اتفاق افتاد؟منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت‌هایی داشتند؟

سخنان سرلشکر رضایی و دیگران مؤثر نیفتاد و ایشان بر تقاضای خود اصرار داشتند. در معیت سرلشکر رضایی و این فرماند‌هان در اتاق کوچک جماران به حضور حضرت امام(ره) شرفیاب شدیم. ایشان ماجرا را به دقت بسیار شنیدند. سپس چشمان پرنفوذشان را به ما دوختند و پس از مکث کوتاهی فرمودند: «بروید خدا را شکر کنید که شما را برای دفاع از اسلام در این برهه از زمان به وجود آورده است. اسامی شهدای شما از قبل، در لوح محفوظ الهی ثبت شده است. بروید، با تدبیر عمل کنید و پس از آن نگران نباشید که چند نفر به شهادت خواهند رسید یا شما چند نفر را خواهید کشت.» بچه‌ها با شنیدن این سخنان چنان قوت گرفتند که خبر حماسه‌آفرینی بزرگ آن‌ها همه جا پخش شد. از این جمع، امروز تنها «مهندس سردار جعفری» باقی مانده است و دیگران به لقاءالله پیوسته‌اند.

در قضیه حصر آبادان برادر رشید و قدبلندی به نام «رضا رضائیان» فرمانده یکی از گروهان‌های ما بود. او در شب عملیات به برادرش «حسن» سفارشی کرد و به دل تاریکی زد. پس از طی کیلومترها و کشتن تعداد زیادی از نفرات دشمن خودش هم شهید شد. پس از پیروزی تلاش زیادی شد تا جنازه‌اش را پیدا کنند اما نشد. تا اینکه یک شب به خواب برادرش آمد و گفت که عراقی‌ها او را در کدام نقطه خاک کرده‌اند! حسن و بچه‌ها به آن نشانی رفتند، محل را کندند و آن‌ها را پیدا کردند. الان هم در آن نقطه (روستای محمدیه آبادان) بقعه‌ای به یادشان ساخته شده است.

انتهای پیام/

R1013186/P/S4,38/CT7 واژه های کاربردی مرتبط شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس هفته دفاع مقدس

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس هفته دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس هفته دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۵۴۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

به گزارش ایسنا، توپخانه سپاه در سال دوم جنگ به دنبال پیروزی‌های درخشان در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «الی بیت‌المقدس» و به‌ دست‌آمدن حدود ۲۰۰ قبضه توپ غنیمتی از دشمن بعثی، با تلاش افراد خلاق و دوراندیشی چون شهید «حسن تهرانی‌مقدم» و شهید «حسن شفیع‌زاده» بنیان‌گذاری شد. این یگان مراحل رشد و شکل‌گیری خود را در کنار توپخانۀ ارتش در عملیات‌های مشترک ارتش و سپاه، ازجمله رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، محرم، والفجرهای مقدماتی، ۱، ۲، ۳ و ۴ طی و از عملیات خیبر تشکیل مرکز تطبیق آتش و هدایت آتش توپخانه را به‌طورمستقل تجربه کرد.

نقش ارتش در آموزش پاسداران سپاهی واحد توپخانه

تأسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان و بهره‌گیری از برادران پاسداری که دورۀ عالی توپخانه را در دانشکدۀ توپخانه ارتش گذرانده بودند، سبب شد که در فاصلۀ حدود دو ساله‌ی بین عملیات خیبر تا والفجر۸، کادرهای توپخانۀ سپاه در گروه‌های توپخانه و توپخانه‌های لشکری درحال تشکیل، آموزش‌های لازم را ببینند.

اینک به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن شفیع‌زاده» بخش‌هایی از زندگی نامه، ابتکارات و ویژگی‌های اخلاقی این فرمانده شهید را مرور می‌کنیم.

تولد و کودکی

حسن مرداد سال ۱۳۳۶ در شهرستان تبریز متولد شد. پدر مادر او از مقلدان امام (ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بی‌آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبان‌زد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگی‌اش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس می‌خواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک می‌کرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنه‌برداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانش‌آموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی می‌کرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.

حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و هم‌زمان با اوج‌گیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیت‌الله مدنی» و شهید «آیت‌الله دستغیب » در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیت‌های زیادی در راستای راهنمایی نظامیان و خنثی‌کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می‌داد و در همان حال به پخش پیام‌ها و اعلامیه‌های رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز می‌پرداخت.

روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت‌الله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آن‌ها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید می‌کند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگان‌ها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.

فعالیت‌های دوران انقلاب

او با شور وصف‌ناپذیری در روزهای سرنوشت‌ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب‌الهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت‌المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع‌آوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد.

ورود به سپاه و مقابله باضد انقلاب

شفیع‌زاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته‌های مسلح سپاه را پی‌ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه می‌کرد به‌عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری‌های متعدد برای سرکوبی گروه‌های فاسد تلاش شبانه‌روزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان شود.

بهترین و پر ثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیت‌الله مدنی(ره) به‌عنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه می‌کرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچه‌های خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده گُل کرد و بعدها در جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.

حضور در جنگ و مسئولیت‌ها

با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره‌انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.

شهید شفیع‌زاده پس از عملیات «طریق‌القدس» به‌عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکل‌گیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت.

در عملیات  «فتح‌المبین» معاون تیپ‌المهدی(عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود.

راه‌اندازی فرماندهی توپخانه سپاه

پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه می‌باشد. با هم‌فکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی‌ریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیت‌المقدس» را به‌عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده نگری، همیشه طرح‌های دراز مدت که مبتنی بر واقع‌بینی در کارها و برنامه‌ها بود ارائه می‌داد، ضمن آنکه بر مسأله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.

بعدها با تلاش بی‌وقفه و شبانه‌روزی خود قبضه‌های غنیمتی را در قالب توپخانه‌های لشکری و گردان‌های مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپ‌ها را علیه دشمن بعثی به‌کار برد و در ادامه، با به‌دست آوردن توپ‌های غنیمتی بیشتر، گروه‌های توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروه‌ها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.

در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگان‌های دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم می‌شد.

سردار رحیم صفوی فرمانده وقت کل سپاه در پیامی با اشاره به نقش شفیع زاده گفته است: «سیمای او تجلی اراده و مقاومت و تلاش و پیکارش همواره الهام‌بخش رزمندگان بود. عزیزی که ثمره سخت‌کوشی‌های او در جبهه‌ها همیشه مشهود بود. با تقویت آتش سنگین پیکارگران جبهه نور، که صف دشمنان را از هم می‌گسست، رؤیای خام قادسیه را به کابوسی وحشتناک بدل می‌ساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر ۸ و کربلای ۵ وکربلای۸ به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آن‌جا که شهید عزیز ما و همرزمانش با آتش سهمگین، لشکریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبران‌ناپذیری بر خصم زبون وارد نمودند. »

شفیع‌زاده ضمن شرکت در تمامی صحنه‌های عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرح‌ریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاه‌های مختلف را به‌عهده داشت و آخرین مسئولیت او فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود.

ویژگی‌های اخلاقی

شفیع‌زاده فردی صبور، متواضع، گشاده‌رو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشان‌می‌داد و در هر کاری که پیش‌می‌آمد ابتدا خود پیش‌دقم می‌شد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا می‌کرد، در خط اول حضور می‌یافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامه‌ریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی می‌کرد. در تصمیم گیری‌ها از نظرات دیگران سود می‌جست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت می‌کرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا می‌کرد همگان را تحت‌تأثیر قرار می داد.

این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت می‌داد. اهل نماز شب بود. کم سخن می‌گفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می‌کرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می‌جست و سادگی و بی‌آلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمی‌شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه می‌کرد و هرگز راحت در بستر نخفت.

برادر این فرمانده نقل می‌کند: «دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود که برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا کردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه کربلا بدون هیچ‌گونه تکلفی در کنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی که روزنامه رویش انداخته بود. می‌گفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. او مدام در حال سرکشی از یگان‌ها و هماهنگی آتش پشتیبانی رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عملیات تلاش کند به اذن الهی تضمینی برای موفقیت لشکریان جبهه حق خواهد بود. »

نحوه شهادت

حسن شفیع‌زاده روز هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمال‌غرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید شفیع‌زاده

خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده‌ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کسی دیگر.

...دلم می‌خواهد که در آخرین لحظه‌های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.

...سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه همیشگی خود در همه صحنه‌های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • خدمتگزاری به مردم افتخاری بزرگ برای نیروهای مسلح است
  • سرقت در ورامین دستگیری در مشهد
  • امروز بازدارندگی و قدرت تهاجمی نیروهای مسلح برای همگان آشکار است
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • تاکید مقام آمریکایی بر شکست رژیم صهیونیستی در غزه
  • کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
  • روایت بیداری در آبادان
  • نیروهای فلسطینی، عناصر اشغالگر را در «طولکرم» هدف قرار دادند
  • حمله به مقر صلیب سرخ در غزه/ مقرهای فرماندهی و جاسوسی اشغالگران هدف حملات مقاومت
  • دفاع مقدس برگرفته از تاسوعا و عاشورای حسینی است/ عملیات وعده صادق نتیجه خون شهداست